سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تهرانم

اهل تهرانم

 

پیشه‌ام شوفریست

گاه‌گاهی می‌روم جایی

سوی دوری دور دور

آنجایی که شهر پیداست

پیکانی دارم بهتر از هر ماشین

رفته بودم سر خط

دو سه تایی مسافر بزنم

روزگارم بد نیست

و حقوقم سر ماه

راست در جیب صاحبخانه است

بچه‌ام بی‌تاب است

و شبی در خواب دید

که من بنزی دارم مشکی

الگانس

ناگهان از خواب پرید

با نگاهی نگران

گفت به من

پشت صد بار گذشتن تاکسی‌ها

خواهم مرد

پدری دارم بهتر از مادر من

پدرم شوفر بود

آن زمان گاری بود

و باغی پر عطر یونجه

پشت تهران شهری است

که زمینی دارم

که ندارد آبی

به سراغ من اگر می‌آیید

نرم و آهسته کلاچ بردارید

که مبادا ماشین تنهایی من

خطکی بردارد.